بگذار که اوقات تو را تلخ کنم گاه شیرینی بسیار خوراک مگسان است
بگذار که اوقات تو را تلخ کنم گاه شیرینی بسیار خوراک مگسان است
صد حیف که ما پیر جهان دیده نبودیم وقتی که رسیدیم به ایام جوانی
زاهدم برد به مسجد که مرا توبه دهد توبه کردم که نفهمیده به جایی نروم