به من گفتی که جور من، نهان میدار از مردم
تو هم نوعی جفا میکن که بتوان داشت پنهانش
به من گفتی که جور من، نهان میدار از مردم
تو هم نوعی جفا میکن که بتوان داشت پنهانش
مرا بیدار در شب های تاریک
رها کردی و خفتی یاد می دار
فتادی بارها دستت گرفتم
دگر باره بیفتی یاد می دار
همه عالم سخنم رفت و به گوشت نرسید
آری آنجا که تو باشی سخن ما نرود