غم دل با تو نگویم که نداری غم دل
با کسی حال توان گفت که حالی دارد
امشب به قصه دل من گوش می کنی
فردا مرا چو قصه فراموش می کنی
دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت
ای ماه، با که دست در آغوش می کنی
زندگان را نه عجب گر به تو میلی باشد
مردگان بازنشینند به عشقت ز قبور