اگر بهرام گور از گور سر آرد برون، گوید
که هر صیاد، صیادی به نام گور هم دارد
اگر بهرام گور از گور سر آرد برون، گوید
که هر صیاد، صیادی به نام گور هم دارد
از رستم پیروز همین بس که بپرسند
از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی
سوگواران تو امروز خموشند همه
که دهان های وقاحت به خروشند همه
دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است
ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگ است
برادران طریقت نصیحتم مکنید
که توبه در ره عشق آبگینه بر سنگ است
به می عمارت دل کن که این جهان خراب
بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت