با چشم تو از هر دو جهان گوش گرفتیم
ماییم و تو ای جان که جگر گوشه مایی
با چشم تو از هر دو جهان گوش گرفتیم
ماییم و تو ای جان که جگر گوشه مایی
مهتری گر به کام شیر در است
شو خطر کن ز کام شیر بجوی
یا بزرگی و عز و نعمت و جاه
یا چو مردانت مرگ رویاروی
هر صباحی غمی از دور زمان پیش آید
گویم این نیز نهم بر سر غم های دگر
باز گویم: نه، که دوران حیات این همه نیست
سعدی امروز، تحمل کن و فردای دگر
چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی
رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی