حالا چرا (شهریار)
چهارشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۳۸ ب.ظ
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
بی وفا این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر ما را طاقت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
۹۲/۰۱/۲۸