مپرس حال مرا (فاضل نظری)
چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۰۵ ب.ظ
مپرس حال مرا، روزگار یارم نیست
جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست
نهال بودم و در حسرت بهار ولی
درخت می شوم و شوق برگ و بارم نیست
مرا ز عشق مگویید، گمشده ای است
که هر چه هست ندارم که هر چه دارم نیست
شبی به لطف بیا بر مزار من شاید
بروید آن گل سرخی که بر مزارم نیست
۹۴/۰۶/۲۵